پژوهشهاي تكاملي به اصل و نسب گونهها علاقهمند است، و در طول زمان تغيير ميكند، و شامل دانشمندان بسياري از رشتههاي طبقهبندي ميباشد. به عنوان مثال، به طور كلي شامل دانشمنداني ميشود كه آموزش ويژهاي در مورد ارگانيسمهاي خاص ديدهاند از جمله پستاندارشناسي، پرندهشناسي، گياهشناسي، يا خزندهشناسي، اما از آن ارگانيسمها به عنوان سيستمهايي براي پاسخگويي به سوالات اصلي دربارهٔ تكامل استفاده ميكنند.
زيستشناسي تكاملي تاحدودي بر اساس ديرينه شناسي ميباشد، كه با استفاده از سنگوارهها به پرسشهايي در مورد حالت و سرعت تكامل،[۴۳] و تا حدي بر تحولاتي در زمينه ژنتيك جمعيت پاسخ ميدهد.[۴۴] در سالهاي ۱۹۸۰، زيستشناسي رشد، با حذف اوليه از سنتز مدرن، از طريق مطالعه زيستشناسي رشد تكاملي، دوباره وارد زيستشناسي تكاملي شد.[۴۵] رشتههاي مرتبط كه اغلب بخشي از زيستشناسي تكاملي در نظر گرفته ميشوند تبارزايش، سامانهشناسي و آرايهشناسي ميباشند.
پژوهشهاي تكاملي به اصل و نسب گونهها علاقهمند است، و در طول زمان تغيير ميكند، و شامل دانشمندان بسياري از رشتههاي طبقهبندي ميباشد. به عنوان مثال، به طور كلي شامل دانشمنداني ميشود كه آموزش ويژهاي در مورد ارگانيسمهاي خاص ديدهاند از جمله پستاندارشناسي، پرندهشناسي، گياهشناسي، يا خزندهشناسي، اما از آن ارگانيسمها به عنوان سيستمهايي براي پاسخگويي به سوالات اصلي دربارهٔ تكامل استفاده ميكنند.
زيستشناسي تكاملي تاحدودي بر اساس ديرينه شناسي ميباشد، كه با استفاده از سنگوارهها به پرسشهايي در مورد حالت و سرعت تكامل،[۴۳] و تا حدي بر تحولاتي در زمينه ژنتيك جمعيت پاسخ ميدهد.[۴۴] در سالهاي ۱۹۸۰، زيستشناسي رشد، با حذف اوليه از سنتز مدرن، از طريق مطالعه زيستشناسي رشد تكاملي، دوباره وارد زيستشناسي تكاملي شد.[۴۵] رشتههاي مرتبط كه اغلب بخشي از زيستشناسي تكاملي در نظر گرفته ميشوند تبارزايش، سامانهشناسي و آرايهشناسي ميباشند.