اصطلاح بيولوژي (به انگليسي: biology) از واژه يوناني βίος- بيوس «به معني زندگي»، و پسوند λογία- لوژيا «به معني مطالعه چيزي»، مشتق شدهاست. اين واژه در آلمان در اوايل سال ۱۷۹۱ ممكن است از پسينسازي واژه قديميتر دوزيستانشناسي با حذف واژه دوزيستان، به وجود آمده باشد.
فرم لاتين اين اصطلاح نخستين بار در ۱۷۳۶ زماني كه كارل لينه، از واژه biologi در كتاب Bibliotheca botanica خود استفاده كرد، ظاهر شده است.
اگرچه زيستشناسي در قالب مدرن خود پيشرفتهاي بسياري يافتهاست، اما علوم مرتبط و وابسته به آن، از زمانهاي قديم مورد مطالعه قرار گرفتهاند. فلسفه طبيعي در اوايل تمدنهاي باستاني ميانرودان، مصر، شبهقاره هند و چين مورد مطالعه قرار گرفت. با اين حال، ريشههاي زيستشناسي مدرن و گرايش به مطالعه طبيعت اغلب به يونان باستان برميگردد.[۳] در حالي كه مطالعه رسمي پزشكي به بقراط (حدود ۴۶۰ سال قبل از ميلاد – حدود ۳۷۰ سال قبل از ميلاد) برمي گردد، اما ارسطو (۳۲۲ سال قبل از ميلاد – ۳۸۴ پيش از ميلاد) گستردهترين سهم را براي توسعه زيستشناسي به كار گرفت. نقش برجسته او در تاريخچه جانوران و كارهاي ديگري با تكيه بر طبيعتگرايي، و فعاليتهاي تجربي ديگري كه بر روي علت و معلولي زيستي و تنوع زندگي متمركز بود، از اهميت ويژهاي برخوردار است. ثئوفراستوس جانشين ارسطو در ليسه، سلسله كتابهايي در زمينه گياهشناسي نوشت كه تا به امروز سالم ماندهاند و به عنوان مهمترين سهم از دوران باستان و حتي قرون وسطي از علوم گياهي به حساب ميآيد.
دانشمندان قرون وسطي جهان اسلام كه در مورد زيستشناسي كتاب نوشتهاند شامل جاحظ (۸۶۹–۷۸۱)، ابوحنيفه دينوري (۸۹۶–۸۲۸)، كه در مورد گياهشناسي كتاب نوشته است،[۴] و رازي (۹۲۵–۸۶۵) كه در مورد كالبدشناسي و فيزيولوژي كتاب نوشته است، ميباشند. دانش پزشكي با تحقيقات دانشمندان اسلامي در مورد سنتهاي فيلسوف يوناني، به خوبي مطالعه شده است، در حاليكه تاريخ طبيعي، تفكر ارسطو را به خصوص در حفظ سلسله مراتب ثابت زندگي، به شدت جذب كرده بود.
اصطلاح بيولوژي (به انگليسي: biology) از واژه يوناني βίος- بيوس «به معني زندگي»، و پسوند λογία- لوژيا «به معني مطالعه چيزي»، مشتق شدهاست. اين واژه در آلمان در اوايل سال ۱۷۹۱ ممكن است از پسينسازي واژه قديميتر دوزيستانشناسي با حذف واژه دوزيستان، به وجود آمده باشد.
فرم لاتين اين اصطلاح نخستين بار در ۱۷۳۶ زماني كه كارل لينه، از واژه biologi در كتاب Bibliotheca botanica خود استفاده كرد، ظاهر شده است.
اگرچه زيستشناسي در قالب مدرن خود پيشرفتهاي بسياري يافتهاست، اما علوم مرتبط و وابسته به آن، از زمانهاي قديم مورد مطالعه قرار گرفتهاند. فلسفه طبيعي در اوايل تمدنهاي باستاني ميانرودان، مصر، شبهقاره هند و چين مورد مطالعه قرار گرفت. با اين حال، ريشههاي زيستشناسي مدرن و گرايش به مطالعه طبيعت اغلب به يونان باستان برميگردد.[۳] در حالي كه مطالعه رسمي پزشكي به بقراط (حدود ۴۶۰ سال قبل از ميلاد – حدود ۳۷۰ سال قبل از ميلاد) برمي گردد، اما ارسطو (۳۲۲ سال قبل از ميلاد – ۳۸۴ پيش از ميلاد) گستردهترين سهم را براي توسعه زيستشناسي به كار گرفت. نقش برجسته او در تاريخچه جانوران و كارهاي ديگري با تكيه بر طبيعتگرايي، و فعاليتهاي تجربي ديگري كه بر روي علت و معلولي زيستي و تنوع زندگي متمركز بود، از اهميت ويژهاي برخوردار است. ثئوفراستوس جانشين ارسطو در ليسه، سلسله كتابهايي در زمينه گياهشناسي نوشت كه تا به امروز سالم ماندهاند و به عنوان مهمترين سهم از دوران باستان و حتي قرون وسطي از علوم گياهي به حساب ميآيد.
دانشمندان قرون وسطي جهان اسلام كه در مورد زيستشناسي كتاب نوشتهاند شامل جاحظ (۸۶۹–۷۸۱)، ابوحنيفه دينوري (۸۹۶–۸۲۸)، كه در مورد گياهشناسي كتاب نوشته است،[۴] و رازي (۹۲۵–۸۶۵) كه در مورد كالبدشناسي و فيزيولوژي كتاب نوشته است، ميباشند. دانش پزشكي با تحقيقات دانشمندان اسلامي در مورد سنتهاي فيلسوف يوناني، به خوبي مطالعه شده است، در حاليكه تاريخ طبيعي، تفكر ارسطو را به خصوص در حفظ سلسله مراتب ثابت زندگي، به شدت جذب كرده بود.